زنان و مردان کارآفرین افرادی موفق در بازار کار و تجارت و ناموفق در یک رابطه عاشقانه افرادی که تمام احساس خود را در تجارت گذاشته اند و لحظه های پر از احساس خود را فراموش میکنند افرادی که انقدر در بازار تجارت گره در گره مسایل مادی پیش رفته اند که توانایی انتهاب همسر و شروع زندگی شادی را ندارند این افراد که به دلیل آنکه در مسایل مادی فرو رفته اند و اولویت خود را با تجارت و کار و کسب گره زده اند در انتخاب مسیر درست توانایی کمتری دارند و بخاطر روحیه سازنده و برتری طلب همیشه به دبال موقعیت بهتر و گزینه بهتری هستند
چرا کارآفرینان موفق در روابط عاشقانه شکست می خورند؟
کارآفرین موفقی هستم. رابطه خیلی خوبی هم با عشقم دارم. پنج سالی میشود که من و او با همیم. تا به این لحظه یک بار هم دعوا نکردهایم و خیلی با هم بهمان خوش میگذرد. رابطهای که از آن حرف میزنم با کسب و کارم است. روابط عاشقانه با جنس مخالف که برایم رؤیایی دست نیافتنی است.
اما چرا بیشتر کارآفرینان موفق که می توانند عوامل بسیار زیادی را مدیریت کند، از مدیریت روابط عاطفی خود تا این اندازه عاجزند؟
۱. برای کارآفرینان کسب و کار در اولویت قرار دارد.

برای خیلی از کارآفرینان روابط عاشقانه جایگاه پایین تری نسبت به کسب و کار دارد.
وقتی کسب و کار در اولویت نخست قرار گیرد، بقیه مسائل، از جمله روابط عاشقانه، جایگاه پایینتری پیدا می کنند. من این را دلیل شماره یک مشکلاتم در زمینه آشنا شدن با خانمها میدانم. از آنجا که برای من کارم به همه چیز ارحج است، عشق و عاشقی در اولویت دوم قرار میگیرد و همین، هم باعث می شود فرصتی برای آشنا شدن با جنس مخالف پیدا نکنم و اگر هم وارد رابطه شدم، طرف مقابلم که می بیند برای من در اولویت قرار ندارد ترجیح می دهد این رابطه ادامه پیدا نکند.
۲. کارآفرینان معتاد به کارند.
من به شخصه تعداد دفعاتی که به خاطر کار، قراری را با خانمی کنسل کرده ام از دستم در رفته است. این اتفاق همیشه به دلیل مسائل فوری و فوتی نیست که باید همان لحظه بهشان رسیدگی کرد. قضیه اعتیاد به کار است. هنر معامله اغلب عشق حقیقی کارآفرینان است و همواره به دنبال رسیدن به محصولات و مسیرهای درآمدی جدید برای پیشرفت کسب و کارشان هستند. اغلب قدر روابط عاشقانه خود را نمیدانند و همین شریک زندگیشان را آزرده خاطر میکند و در نهایت به همین دلیل رابطهشان از هم میپاشد.
۳. کارآفرینان به سندروم «بهتر کردن شرایط» دچارند.
کارآفرینان مدام در فکر بهتر کردن همه چیزند و وضع موجود برای مدت کوتاهی ارضایشان می کند. برای همین مدام تصمیم خود را عوض میکنند، و درست در لحظهای که به مرد یا زن مورد نظرشان میرسند، این چالش پایان میپذیرد. آن وقت به این فکر میافتند که شاید بهتر از این مورد هم بتوان پیدا کرد.
من به شخصه همیشه به این فکر هستم که کارآفرین بهتری باشم و کسب و کارم را بهتر کنم. و این ذهنیت به زندگی عاطفیم هم راه پیدا کرده است. یعنی با هر کسی که وارد رابطه شوم، با خودم فکر میکنم شاید مورد بهتری هم بتوانم پیداکنم. و این ذهنیتی احمقانه است و باید رویش کار کنم.
۴. کارآفرینان بین زندگی شخصی و کاری خود توازن ندارند.

برای بسیاری از کارآفرینان حفظ تعادل میان کار و زندگی شخصی بسیار دشوار است.
من همین جا اعتراف میکنم که حفظ توازن میان زندگی کاری و زندگی عاطفی و تفکیک این دو بسیار دشوار است. وارد کردن عواطف کاری به زندگی شخصی دردسرساز میشود.
برخی کارآفرینان از مهارت ابراز احساس به کسی که دوستش دارند بیبهرهاند. و تا زمانی که آن فرد ویژه را از دست ندهند، قدر این دارایی خود را نمیدانند. دلیلش این است که تجارت سرد و بیرحم است و نشان دادن عواطف به معنای نشان دادن ضعف است. اگر این ذهنیت به روابطتان هم راه یابد، نتیجهاش چیزی جز فاجعه نیست.»
بنابراین، خانم ها و آقایان کارآفرین، اگر می بینید وجه عاشقانه زندگیتان لنگ می زند، ببینید که به کدام یک از موارد بالا دچارید و تلاشی برای تغییر خود بکنید. و خانم ها و آقایانی که می خواهید با یک کارآفرین وارد رابطه شوید، از قبل خود را برای همه این مشکلات آماده کنید و بدانید که دارید وارد یک مثلث عشقی می شوید و باید همیشه هَوویی را به نام کار در رابطه خود تحمل کنید!
آیا شما هم تجربه ای در این زمینه داشته اید؟ خوشحال می شویم در بخش «دیدگاه شما» ما را در جریان قرار دهید.
منبع : بیتوته