آمریکا نمیخواهد تجربه عراق را دوباره در افغانستان تکرار کند و خلاء امنیتی در این کشور را موجب افزایش نقش رقبای منطقهای و جهانی خود از یک سو و تبدیل افغانستان به سرزمین گروههای رادیکالیستی و تکفیری می داند.
پس از ماهها، راهبرد جدید آمریکا در جنوب آسیا توسط دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور اعلام شد. ترامپ برخلاف خواسته اولیهاش، با خروج نظامیان آمریکایی در افغانستان مخالفت و اعلام کرد که تعداد نظامیان آمریکایی در افغانستان بر اساس شرایط این کشور تعیین خواهد شد و نیروهای امنیتی افغانستان باید تقویت شوند، هرچند تعیین سرنوشت این کشور در اختیار مردم افغانستان است. در حال حاضر 8400 نظامی آمریکایی در افغانستان حضور دارند که بیشتر آنها مشغول آموزش نظامیان افغان و فعالیت های مستشاری هستند. مهمترین نکاتی که در سخنان ترامپ بدان اشاره شد، بدین شرح است:
– ما اهل ملتسازی نیستیم و فقط تروریستها را خواهیم کشت، دوران کشورسازی و یا تبدیل دیگر کشورها به شکل خودمان توسط نیروی نظامی تمام شده است. نمیتوان با وجود اختلاف و زخم های داخلی، حافظ صلح در دنیا باشیم.
– قدرت نظامی به افغانستان و دیگر کشورها دموکراسی نمیآورد، از این پس واقعیتهای موجود در افغانستان از پیش برنامهریزی شده هستند و استراتژی های آمریکا اقدامات آینده را تعیین می کنند.
– 11 سپتامبر از افغانستان ریشه گرفت، برای اینکه در این کشور دولتی بود که به تروریست ها لانه داد.
– خروج سربازان آمریکا از عراق در سال 2011 شتابزده و بدون مطالعه بود و راه را برای ورود داعش باز کرد. پس نمی توانیم همان اشتباه را در افغانستان تکرار کنیم.
– سیاستهای استراتژیکی ما در افغانستان و جنوب آسیا به طور قاطع تغییر خواهد کرد. درباره تعداد نیروها و یا برنامه های نظامیان حرفی نخواهیم زد برای آنکه دشمنان از برنامههای ما مطلع نشوند.
- آمریکا دیگر نمیتواند در قبال حضور گروه هایی مانند طالبان در پاکستان ساکت بماند. آمریکا میلیاردها دلار در اختیار پاکستان گذاشته، ولی آنها به گروه هایی که عوامل بینظمی و خشونت هستند، پناهگاه امن دادهاند. زمان آن فرا رسیده که پاکستان تعهد خودش را به تمدن، نظم و صلح نشان دهد.
– ما خواهان نقش آفرینی بیشتر هند در کمک به ایجاد امنیت در افغانستان از جمله گسترش همکاریهای اقتصادی هستیم.
تحلیل رویداد
در تحلیل استراتژی جدید آمریکا در افغانستان باید به چند نکته اساسی اشاره کرد:
1- آمریکا با توجه به راهبرد کلان خود در منطقه، به هیچ وجه حاضر به خروج از افغانستان نخواهد شد، چرا که نمیخواهد صحنه را برای جریانهای افراطی- تروریستی نظیر طالبان و داعش و همچنین رقبای منطقهای و بینالمللی خالی کند. سیاستهای آمریکا در طول 17 سال گذشته نه تنها امنیت و ثبات را در افغانستان به ارمغان نیاورده، بلکه بعد از مدتی به بازخیزی طالبان و نفوذ داعش در این کشور انجامیده است. با توجه به این مساله آمریکا نمیخواهد تجربه عراق را در افغانستان تکرار کند؛ چرا که به زعم واشنگتن، خروج از عراق موجب قدرت گرفتن رقبای منطقهای خود و نیز گسترش نفوذ داعش در این کشور شده است. ترامپ با اشاره به تجربه خروج شوروی از افغانستان در دهه 90 میلادی قرن بیستم، به شدت از بروز خلا قدرت در سرزمین افغان ها بیمناک است و به همین جهت حمایت از دولت وحدت ملی و تقویت نیروهای امنیتی را بیش از هر عاملی مهم و استراتژیک قلمداد میکند.
2- سخنان ترامپ به نوعی به ضعف قدرت نرمافزاری آمریکا برمیگردد. اینکه ترامپ میگوید ما اهل ملتسازی نیستیم و فقط تروریستها را خواهیم کشت، بخوبی نشان میدهد که پروژهی آمریکا در ملت سازی و حتی دولت سازی شکست خورده است. نه تنها دولت حاکم بر کابل دچار اختلافات عدیده سیاسی، قومی و جناحی است، بلکه اساسا رویکردهای متفاوتی نسبت به طالبان، داعش، مذاکره با مخالفان حکومت، حزب اسلامی حکمتیار، خط دیوراند، نحوه ارتباط با هند، پاکستان و… دارد. تداوم چنین وضعیتی، زنگ خطری جدی برای آمریکاییها و کشورهای پیرامونی است. ترامپ با تاکید بر کشتار تروریستها، به نوعی بر جنبه سختافزاری خود در افغانستان اشاره میکند، در حالی که آمریکاییها اساسا به دنبال تغییر ارزشهای فرهنگی و دموکراسی در افغانستان هستند و به همین جهت خیلی به ثبات و امنیت این کشور نمیاندیشند. واقعیت این است که قدرت نرمافزاری آمریکا دیگر قادر نیست از منافع این کشور در منطقه محافظت کند. (البته لازم است گفته شود که در خصوص نمیتوانند و نمیخواهند دیدگاههای متفاوتی وجود دارد.)
3- پیشتر «جیمز ماتیس» وزیر دفاع آمریکا گفته بود که استراتژی جدید آمریکا رویکرد منطقهای خواهد داشت و شامل پاکستان و حتی هند نیز خواهد شد. «رکس تیلرسون» وزیر خارجه آمریکا با انتشار بیانیهای اعلام کرد که در استراتژی جدید آمریکا، به دیپلماسی فعال با پاکستان، افغانستان و هند تاکید شده است تا زمینه برقراری ثبات در منطقه فراهم شود. بنابراین در استراتژی جدید، آمریکا از یک سو با هشدار به پاکستان در خصوص پناه دادن به گروههای افراطی، به نوعی میخواهد بخش عمدهای از دلایل نا امنیها در افغانستان را به گردن اسلام آباد بیندازد و این در حالیست که آمریکاییها بیشترین حمایتها را از پاکستان کردهاند. از سوی دیگر خواهان نقشآفرینی هند در افغانستان (بویژه در حوزه اقتصادی و در مقابله با رویکرد اقتصادی چین) هستند. در حالی که هند و پاکستان در منطقه دارای اختلافات تاریخی و سیاسی بوده و رقابت تضادگونه این دو کشور در افغانستان، اوضاع فعلی را بیش از گذشته با چالشهای اساسی دشوار خواهد کرد.
البته باید گفت که آمریکا کمکهای مالی نظامی خود به پاکستان را مشروط به قطع حمایتهای این کشور از گروههای افراطی دانسته است و در مقابل ارتش پاکستان نیز در تلاش است تا با فشار جنگ در افغانستان، بر سیاست های دولت ترامپ در افغانستان تأثیر اساسی بگذارد. کمک ارتش پاکستان به امریکا در افغانستان، بدون تردید به این بستگی دارد که امریکا تا چه حد حاضر است به حمایت مالی از ارتش پاکستان ادامه دهد و به خواسته های پاکستان در افغانستان، توجه کند. به گفته تیلرسون وزیر خارجه آمریکا، پاکستان نیز از تروریسم آسیب دیده است و از این رو میتواند متحد مهمی برای دست یابی به اهداف مشترک در زمینه برقراری صلح و ثبات در منطقه برای آمریکا باشد. اما آمریکا از پاکستان انتظار دارد تا اقدامات قاطعانهای علیه گروههای مسلح در این کشور که امنیت در منطقه را تهدید میکنند، انجام دهد.
در واقع نحوه کنش آمریکا در استراتژی خود، واکنش ارتش پاکستان را تعیین خواهد کرد. همچنین در این خصوص باید افزود که دهلی نو نگران حضور داعش در مناطق قبایلی پاکستان و گسیل شدن آنان به کشمیر و افغانستان و حتی مناطق شمال غربی هند است و به همین جهت بیش از هر بازیگر متحد منطقهای آمریکا، مستعد مبارزه با تروریسم بویژه داعش است و آمریکا نیز خواهان کمک اقتصادی و سیاسی هند در افغانستان میباشد.
4- نکته آخری که باید بدان اشاره کرد به موضوع طالبان برمیگردد. آمریکاییها سعی میکنند با فشار نظامی به گروه طالبان افغانستان، به نوعی این گروه را به مذاکره صلح ترغیب کنند و برای تقویت دولت مرکزی کابل و تداوم حضورشان در افغانستان، از داعش به مثابه شمشیر علیه طالبان و حتی جبهه متحد شمال سابق (جهادیها) استفاده کنند. افزایش ناامنیها در مناطق شمالی افغانستان و تبلیغات گسترده در خصوص تحرکات داعش و مخابره کردن هر روزه درگیریهای داعش و طالبان و … در همین راستا قابل تحلیل است.
رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا ضمن حمایت کشورش از حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی و دفاعی افغان در مبارزه با تروریسم، تصریح کرد که گروه طالبان نمیتواند در میدانهای جنگ برنده شوند، اما میتوانند از طریق مذاکرات با دولت و متوقف ساختن جنگ بر اساس توافق به مشروعیت سیاسی و صلح در افغانستان دست یابند. وی گفت: «ما آماده هستیم تا بدون هیچ گونه پیششرطی از آغاز گفتوگوهای صلح بین طالبان و حکومت افغانستان حمایت کنیم.»
دیدگاه فوق در حالیست که گروه طالبان نه تنها از ایدئولوژی خود در خصوص تشکیل امارت اسلامی عقبنشینی نکرده است، بلکه به دلیل پیروزیهای گسترده میدانی در افغانستان و گسترش روابطش با روسیه و چین، به پیشنهاد صلح آمریکا توجهی نخواهد کرد و در همه گفتگوهای صلح در قالب کنفرانسها یا نشستهای چهارجانبه و چندجانبه و… هیچ پیشرفتی در عمل دیده نشده و اساسا مذاکرات جنبه تاکتیکی داشته است؛ هر چند که آمریکا نیز رویکرد چندلایه و مبهمی در بحث مذاکره در پیش گرفته و بیشتر به دنبال ایجاد شکاف و تضعیف طالبان بوده است.
سخن پایانی
در نهایت باید گفت آمریکا نمیخواهد تجربه عراق را دوباره در افغانستان تکرار کند و خلاء امنیتی در این کشور را موجب افزایش نقش رقبای منطقهای و جهانی خود از یک سو و تبدیل افغانستان به سرزمین گروههای رادیکالیستی و تکفیری می داند. در چنین وضعیتی راهبرد آمریکا به نوعی تغییر و تداوم سیاستهای گذشته است و مسیر کلی، تداوم رویکردهای گذشته، به ویژه مدیریت نا امنیها و جنگ کنترل شده در این کشور است تا بهتر بتواند سیاستهای آتی و کلان خود را در منطقه پیگیری کند.
لازم به گفتن است که در صورت تداوم این وضعیت تا سال 2024، طبق قراداد امنیتی کابل- واشنگتن که در 2014 بین مقامات دو کشور امضا شد، حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان دائمی خواهد شد و به همین دلیل گفته میشود که ناامنیهای بوجود آمده در مناطق بحرانی به نوعی عامدانه و کنترل شده، مدیریت میشوند تا توجیهی لازم برای تداوم اشغال افغانستان باشد. در چنین دیدگاهی، داعش و طالبان توجیه لازم را برای اشغالگری آمریکا در منطقه فراهم میکند.
همچنین باید توجه داشت که در استراتژی جدید آمریکا دولتسازی و ملتساز به عهده خود افغانستان و جریانهای سیاسی آن گذاشته و در صورت مذاکره کابل با طالبان، آمریکا هیچ گونه مشکلی با آن دولت ندارد. این خود نشان میدهد که ایجاد «دموکراسی» در افغانستان همانند ایجاد امنیت، توسعه و ثبات در این کشور، یک دروغ بزرگ و فریبنده بوده است و با گذشت نزدیک به دو دهه از اعمال جنایتکارانه گروههایی چون القاعده، طالبان، شبکه حقانی، حزب اسلامی حکمتیار و اکنون داعش و… علیه دولت و مردم افغانستان، تنها کسانی که در استراتژی جدید نادیده گرفته شدهاند، مردم مظلوم افغانستان است که سالها درگیر تفرقهافکنیها و دشمنی غربیها با مردم مسلمان افغانستان و غرب آسیا بوده اند./
پایگاه بصیرت
منبع : خبرگزاری فارس
بدون دیدگاه