نام گل پونه ها که می آید قطعا بعد آن یاد ایررج بسطامی و صدای گرم و دل انگیزش در گوشمان میپیچد و شاید با خود بگوییم چقدر حیف شد کاش الان بود و با یک موسیقی جدید روح دل را نوازش میداد و حال ما را دگرگون میکرد اما او رفته است سالهاست که رفته است ولی یادش هنوز میان گل پونه ها میپیچد و دل را جلا می دهد. درد زلزله امان را نمیگذارد همان زلزله ای که همین یک هفته پیش جان یک کودک را گرفت همان زلزله سال 1382 بود که این صدای ماندگار و زیبا را نیز از ما گرفت و با خودبرد تا امروز به مناسبت سالروز درگذشتش شمعی روشن کنیم و شعری زمزمه و شاید دو باره از نو بر روی گوشی یا کامپیوتر خود آهنگ گل پونه ها را پلی کنیم و گوش دهیم.ایرن
به یاد آوازخوان بم؛
مردی که پس از مرگش شناخته شد
تهران- ایرنا- امروز سالروز درگذشت خواننده توانمندی است که تا زمانی که زیست، چندان برای مردمِ سرزمین خود شناخته شده نبود، اما مرگِ غریبانه و ناگهانیاش او را به همه شناساند و آثارش را بر سر زبانها انداخت.
چند وقتی است که زلزله بخشهای مختلفی از سرزمینمان را هرازگاهی به لرزه درمیآورد و متأسفانه داغهایی را بر دل هممیهنانمان مینشاند. این زلزلهها نخستین زلزلههای سرزمین ایران نیست و آخرین آنها هم نخواهد بود؛ همچنانکه زلزلهیی که سحرگاه پنجم دی ماهِ 1382 آمد نیز آخرین زلزله این سرزمین لقب نگرفت.
امروز سالروز زلزله بم است؛ زمینلرزه ویرانگری که در کنار آنکه ارگ بم را فروریخت و جان بسیاری از مردمِ بم را ستاند و کودکان فراوانی را یتیم کرد و مادران و پدران بسیاری را به داغِ فرزند ماتمپوش کرد، یکی از صداهای ماندگارِ موسیقی ایران را نیز به آغوش خاک سپرد؛ صدایی که سوختگی و صفای دل مردمان کویر را روایت میکرد.
امروز سالروز درگذشت ایرج بسطامی است؛ خواننده توانمندی که تا زمانی که زیست، چندان برای مردمِ سرزمین خود شناخته شده نبود، اما مرگِ غریبانه و ناگهانیاش او را به همه شناساند و آثارش را بر سر زبانها انداخت. مقصود از این سیاهه نیز، مرور چند تصنیفِ خاطرهانگیزی است که با صدای ایرج بسطامی ماندگار شده.
** «افشاری مرکب» و سه تصنیف «ای مجلسیان»، «نفس باد صبا» و «الا یا ایها الساقی»
ایرج بسطامی حدود شش سال نزد محمدرضا شجریان آواز آموخت و در همان کلاسهای استاد شجریان بود که استاد پرویز مشکاتیان با بسطامی آشنا شد و صدای او را کشف کرد. پس از مدتی نشست و برخاستِ این پرویز مشکاتیان و ایرج بسطامی، همکاری این دو آغاز میشود، که آلبوم «افشاری مرکب» نخستین ثمره این همکاری خجسته است.
«افشاری مرکب» که نخستین آلبوم منتشر شده ایرج بسطامی نیز بهشمار میآید، در واقع کنسرت گروه «عارف» به آهنگسازی و سرپرستی استاد پرویز مشکاتیان و خوانندگی ایرج بسطامی بود که در زمستان سال 1368 به شکل آلبومِ صوتی منتشر شد. این آلبوم سه تصنیف دارد به نامهای «ای مجلسیان» با شعری از سعدی (بر من که صبوحی زدهام خرقه حرام است…»، «نفس باد صبا» (نفس باد صبا مُشکفشان خواهد شد» و «الا یا ایهالاساقی» که شعر این هر دو از حافظ است. از قضا هر سه این تصنیفها جزو محبوبترین آهنگهایی است که روانشاد بسطامی خوانده است.
گروه خاطرهانگیز «عارف» کنسرت / آلبومِ «افشاری مرکب» را با حضور نوازندگانی چون محمدعلی کیانی نژاد (نی)، بیژن کامکار (دف و رباب)، اردشیر کامکار (کمانچه)، ارسلان کامکار (بربط)، محمد فیروزی (بربط)، کیوان ساکت (تار)، سیامک نعمت ناصر (تار)، بهرام ساعد (تار)، کوروش بابایی (کمانچه) و ارژنگ کامکار (تنبک) اجرا کرده است.
** «مست و خراب»
تصنیف «مست و خراب» را هم استاد پرویز مشکاتیان برای صدای دلسوخته روانشاد ایرج بسطامی ساخت. این تصنیف بر اساس شعری از خواجوی کرمانی اجرا شده و جزو یکی از قطعههای آلبوم «افق مهر» به شمار میرود که در کنگره بزرگداشت خواجوی کرمانی در کرمان اجرا شده است:
«ای خوشا مست و خراب اندر خرابات آمده
فارغ از سجاده و تسبیح و طامات آمده…».
لحن خواندن بسطامی در این تصنیف نمونهیی مثالزدنی از درک محتوای شعر و تلفیق آن با نحوه اجرا است؛ ایرج بسطامی به خوبی روح خراباتیِ شعر خواجو را درک کرده و آن را در لحن خواندن خود جاری ساخته است. این تصنیف را «عارف» در کنسرتهای خود نیز با همراهی بسطامی اجرا کرده که اجرای صحنهیی آن نیز سالی پس از مرگ این خوانندهِ متواضع، در قالب آلبوم «کنسرت راست پنجگاه» منتشر شده است.
** «طالع اگر مدد دهد»
آلبوم «مژده بهار» برآمده از یکی دیگر از آهنگسازیهای مشکاتیان برای ایرج بسطامی است. این آلبوم که هم آوازهای آن و هم قطعههای بیکلامش، همچون قطعه «خزان»، در حدّ اعلای زیبایی اجرایی شده است، دو تصنیف نیز دارد که شعر هر دو از حافظ است؛ یکی «طالع اگر مدد دهد» و دیگری «گلعذار». تصنیف نخست، اما یکی دیگر از تصنیفهای معروف بسطامی؛ اثری که در دستگاه شور ساخته شده است:
«طالع اگر مدد دهد، دامنش آورم به کف
گر بکشد، زهی طرب، ور بکشد زهی شرف…».
از زیباترین بخشهای این تصنیف، این بیت است که ایرج بسطامی آن را در اوجی هنرمندانه خوانده است:
«ابروی دوست کی شود دستکش خیال من
کس نزده است از این کمان تیر مراد بر هدف».
اوجی که بسطامی در این بیت میخواند، به زیبایی هرچه تمام، دور از دسترس بودنِ ابروی دوست را در خیالِ خواننده تصویر میکند؛ بهویژه آنکه نحوه ادای واژه خیال نیز به خوبی دور و دراز بودن این خیال و آرزوی محال را نشان میدهد.
** «بوی نوروز»
در زمستان سال 1371 آلبومی با صدای ایرج بسطامی منتشر شد که حاصل همکاری او با گروه «دستان» بود. این آلبوم »که «بوی نوروز » نام دارد، به آهنگسازی حمید متبسم ساخته شده است. «بوی نوروز» سه تصنیف دارد: یکی تصنیفِ قدیمیِ «عقرب زلف کجت با قمر قرینه…»؛ دیگری، تصنیفی است براساس شعر حافظ و با عنوان «باده شبگیر»؛ و سوم، تصنیف «بوی نوروز» است در مایه سهگاه با شعر شهرهشدهی حضرت سعدی:
«برآمد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پیروز
مبارک بادت این سال و همه سال
همایون بادت این روز و همه روز…».
این تصنیف هم یکی دیگر از آثار خاطرهانگیز موسیقی ایرانی است که با صدای ایرج بسطامی ماندگار شده است.
** «خانه بوی گل گرفت»
«یک نفس با ما نشستی، خانه بوی گل گرفت
خانهات آباد که این ویرانه بوی گل گرفت
از پریشانگوییام دیدی پریشان خاطرم
زلف خود را شانه کردی، شانه بوی گل گرفت…»؛
اینها سرآغاز یکی دیگر از تصنیفهای زیبایی است که از ایرج بسطامی برایمان مانده؛ اثری به آهنگسازی حسین پرنیا. «خانه بوی گل گرفت» در سال 1372 و در قالب آلبوم «تحریر خیال» اجرا شده بود؛ اما سالها بعد، پس از درگذشت ایرج بسطامی در قالب تازه و با کیفیتی بهتر در آلبومی به نام «خانه بوی گل گرفت» منتشر شد.
** «وطن من»: ای خطه ایران مِهین، ای وطن من
«وطن من» نام آلبومی است به آهنگسازی «سرو آزاد» موسیقی ایران، روانشاد استاد پرویز مشکاتیان. این آلبوم که در میانه دهه هفتاد منتشر شد، حاصل یکی دیگر از همکاریهای زوج موفق مشکاتیان – بسطامی است. «وطن من» سه تصنیف دارد، دو ساز و آواز و چند چهارمضراب و تکنوازی.
نخستین قطعه این آلبوم، تصنیفی است به نام «وطن من» بر روی شعر استاد ملکالشعرای بهار که گروه «عارف» آن را اجرا کرده است:
«ای خطّه ایران مِهین، ای وطن من
ای گشته به مِهر تو عجین جان و تن من
دور از تو گُل و لاله و سرو و سمنم نیست
ای باغ و گل و لاله و سرو و سمن من
ایرج بسطامی دو بیت آغازین این تصنیف را ابتدا با بمی غمآلود میخواند و بعد دوباره آن را در اوجی سوزناک نغمه سرمیدهد. مرحوم استاد مشکاتیان درباره نحوه اجرای زنده یاد بسطامی در این تصنیف گفته است: «زمانی که ایرج ‘وطن من’ را خواند، اشک من درآمد؛ از آن زیباتر نمیشد. ایرج حد را ادا کرد؛ به دلیل آنکه وقتی از ایران صحبت میشد، اشک ایرج درمیآمد. او حس میکرد این را که ‘ای خطّه ایران مِیهن، ای وطن من’ یعنی چه؛ پس با همان شکوه و عظمت نیز اجرا کرد. البته حس کردن آن شکوه و عظمت، یک مسئله است؛ و توانایی داشتن اجرای آن شکوه و عظمت، مسئله دیگری است.
من افتخار میکنم و یا تنها افتخارم در زندگی این است که ‘وطن من’ از سازمان یونسکو سرود ملّی اعلام شد. البته من به سازمان یونسکو کاری ندارم، ولی به ایرج و ملکالشعرا و ایران خیلی کار دارم…».
** «موسم گل» و صدای چپکوک بسطامی
یکی از معدود آثار ارکسترالِ روانشاد بسطامی آلبوم «موسم گل» است. این آلبوم را محمدرضا درویشی با همراهی ارکستر بزرگ آهنگسازی و تنظیم کرده است. این آلبوم دارای پنج قطعه است که سه تا از آنها تصنیفهایی است از استادان گذشته که درویشی آنها را بازسازی کرده است. یکی از این تصنیفها، اثری است به نام «موسم گل» (مایه دشتی)؛ از ساختههای مرحوم استاد موسی معروفی و با شعری از مرحوم استتاد حسن وحید دستگردی. این تصنیف اینطور آغاز میشود:
«موسم گل، دوره حسن، یک دو روز است، در زمانه
ای به دلآرایی عالم فسانه، ای که ز تو مانده نکویی نشانه…».
بسطامی در این تصنیف آنچنان اوج چپکوکی خوانده که شاید هیچ یک از خوانندگانِ مرد امروز و دیروز نتوانند در آن گام مانند او مسلط و درست بخوانند.
** «گلپونهها»:
بیتردید مشهورترین اثری که ایرج بسطامی خوانده است، همان «گلپونهها»ی معروف او است از آلبوم «رقص آشفته»:
«گلپونههای وحشی دشت امیدم
وقت سحر شد
خاموشی شب رفت و فردای دگر شد
من ماندهام تنها، میان سیل غمها
گُلپونهها نامهربانی آتشم زد
گُلپونهها بیهمزبانی آتشم زد…».
این تصنیف را حسین پرنیا بر روی شعری از هما میرافشار ساخته است. زمانی که زلزله بم آمد، این تصنیف شد زبان حال مردم داغدار از زلزله. در واقع به نوعی میتوان از گمنامی درآمدنِ تراژیک ایرج بسطامیِ گوشهی گمنامی گرفته را با بر سر زبان افتادن تصنیف «گلپونهها» پس از حادثه هولناک زلزله بم در سال 1382 مرتبط دانست. زمانی مردم، همه مردم ایران گُلپونهها را شنیدند و با آن اشک ریختند که خوانندهاش زیر خروارها خاکِ سرد خفته بود.
** «سکوت» و چند تصنیفِ محبوب
آلبوم «سکوت» را یکی از شاگردانِ توانمند مرحوم استاد پرویز مشکاتیان به نام کوروش متین گردآورده است. این آلبوم در میان ساز و آوازها و قطعههای بیکلامِ خود، چند تصنیف بسیار زیبا نیز دارد. یکی از این تصنیفها اثری است به نام «سکوت گویا»، به آهنگسازی مرحوم استاد محمد میرنقیبی و یا شعری از روانشاد سیمین بهبهانی:
«سکوت اگر نشانه رضا بُوَد
چگونه باور نکنم سکوت گویای تو را
نگاه اگر پیام آشنا بود
چرا تمنا نکنم نگاه گیرای تو را…».
تصنیف دیگر نیز اثری است به نام «مِی جوانی» (گرچه دیگر، می جوانی نمانده در ساغر من…) که آهنگساز این تصنیف نیز مرحوم استاد میرنقیبی است. آخرین قطعه این آلبوم نیز تصنیف زیبای دیگری است که آن نیز همزمان با درگذشت مرحوم بسطامی به کرّات از صدا و سیما پخش میشد؛ اثری به نام «غم عشق» به آهنگسازی کوروش متین و با شعری از مولانا:
«به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم
وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم بر کف، به خدا تا تو نیایی
هله تا روز قیامت نه بنوشم نه بریزم…».
** «فسانه» و «بی کاروان کولی»
کیوان ساکت نیز از آهنگسازانی بوده که بخت همکاری با ایرج بسطامی را داشته است. این دو ابتدا در آلبوم «فسانه» با یکدیگر همکاری کردند و چند سال بعد، پیش از مرگ ناگهانی ایرج بسطامی کنسرتی را برگزار کردند که پس از مرگ ایرج در قالب آلبوم صوتیِ «بیکاروان کولی» منتشر شد. از قطعههای این آلبومِ دوم، یکی تصنیفِ «بی کاروان کولی» است:
«بگذشت بی کاروان کولی از این بوم و بر
ز پِیَش آتش به کناری زد ز دل خاکستر…».
تصنیف «فسانه» هم که در آلبومی به همین نام اجرا شده، یکی دیگر از آثار ماندگار بسطامی است که بر اساس شعر «فسانه» نیمایوشج خوانده شده.
گزارش*3067*1436*گزارش از: امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*
منبع: ایرنا
بدون دیدگاه